محل تبلیغات شما

352

میگه دلیل نحس بازیاتو نمیفهمم.میگم علاوه بر اینکه دلیلشو نمیفهمی،حال منم نمیفهمی.شروع میکنه نق زدن.اون از آزمایشی که نرفتی،این از دکتری که کنسل کردی.نگاهش میکنم و چیزی نمیگم.میگه حالتو میفهمم ولی خب دکتر نگفت صد در صد اون مشکل رو داری که،فقط گفت علائم شبیه هست.

یهو میگه بریم سر خاک مامانت.شاید خریتت کمتر شد،اصلا به حرفم گوش دادی اونروز؟ازش کمک خواستی؟عصبی تر نگاهش میکنم و میگم،بهترین کمکش این بود که الان کنارم باشه،که نیست.پس کمک نمیخوام.

میاد دوباره شروع کنه به راضی کردنم برای آزمایش و دکتر و ام آر آی.میگم تو مگه نگفتی این فقط یه احتماله؟اگر یه احتمال باشه و من واقعا مشکلی نداشته باشم که بهتر،اگر هم واقعیت باشه یک ماه دیرتر اقدام کردن تاثیری تو حال من نداره،پس ترجیح میدم با خبر بیمار شدنم به استقبال سال 98 نرممیپرسه ترسیدی؟براش توضیح میدم که سال ها پیش تو دنیای وبلاگ نویسی همیشه ویولت رو دنبال میکردم پس خیلی از چیزا رو میدونم،اون زندگی کرد،منم اگر مبتلا باشم زندگی میکنم،کتاب خوندن و کنسرت رفتن و سینما و تئاتر و خرید و خیلی چیزای دیگه با وجود بیماری هم شدنیهتازه یادت نره دکتر گفته یه احتماله ولی خب غصه نخور اگه مبتلا بودم،به همه میگم افتخار ویلچر گردونیم با تو.با بغض میخنده و میگه خیلی خری.خیلی خیلی خر.میگم پس حالا تا فروردین 98دس از سر خرت بردار بذار زندگیشو بکنه :)


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها